من به تنگ آمده ام از همه چیز*...بگذارید هواری بزنم وارد هر جنگ و جدالی نشو گاهی *وقتا آرامش بهتر از اینه که بخوای ثابت کنی حق با توئه.گاهی انسانها در سنی بسیار پایین *به نهایت وحدتدر عشق میرسن و همانجا هم قبل از سی سالگیپیر میشن و زندگی براشون تموم میشه..امکان ندارد*کسی تو را بیشتر از مندوست داشته باشد...!اصلاً حاضرم شرط ببندم!قرارمان همین فردا، تو او را بیاور...من هم...من هم...ببینم، هنوز هم حکم قتل،اعدام است...؟!اصـلا درسـت*قـصه ی مـا اشتـباه بـودامـا چقـدر بـا تـو دلـم رو بـه راه بـودچه *شبها بی ثمر تا صبح بیداری و او هرگز نمی داند چه احوال بدی داری!!زندگی رو بخاطر تو دوست دارم... دخترم* تو ز دیار من آمدی*سکوت جانم بهم زدی شیشه غم به تلنگری زدی شکست برای آن که صمیمانه دوستش دارم*کسی خبر دهد از روزهای غم بارمپیام عاشقی م را میان این همه دلبه دست های کدام اعتماد بسپارمآن روز با تو بودم*امروز بی تو امآن روز که با تو بودمـ بی تو بودمامروز که بی تو امبا تو ام...نیمه های شب*با نفس های کِش دارَش چشم باز میکنم و خسته از لمس شدن های مداوم توسط مردی که نامش شوهر است، برمیخیزمپاورچین پاورچین سوی رفیق لحظه های نابم میروم_لیوان قهوه یِ لب پَر شده ام را میگویم_و به یاد تو و عاشقانه هایم بغض خواهم کرد و اشک نیزو دوباره کز میکنم در آغوش مردی .که نامش شوهر استاز تو گفتن سوزش چشم می آورد*و از تو نگفتن تورم گلوبگویم یا نگویم ؟چه پشتكار شگرفی! هنوز در قفسم*هنوز هستم و از رو نمى رود نفسم!مرا از دور تماشا کن *من از نزدیک غمگینم ...آمار بازدید کننده برام مهم نیست ولی خواننده هامو دوست دارم :) اسامی همگی مستعار هستنداینجا روزمرگی های منه، چون نیمتونم تو دفتر خاطراتم بنویسم اینجا مینوسم &n 177...
ادامه مطلبما را در سایت 177 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : scorpionlifestyle بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 19:49